رقص خون در گلوی پاییز
شهید جاویدالأثر رسول هوشیاری در پاییز ۱۳۲۳ در روستای دهنو از توابع شهرستان ملایر چشم به جهان گشود و در پاییز ۱۳۴۷ ازدواج کرد و در پاییز ۱۳۶۰ نيز در عملیات مطلع‌الفجر و در ارتفاعات گیلانغرب به مقام رفیع مفقودالأثری نائل شد.
این کتاب روایتی‌است عاشقانه درباره‌ی ۱۳ سال زندگی مشترک شهید و همسرش که در ۱۹ فصل جمع‌آوری شده و حدودا ۲۹۰ صفحه را به خود اختصاص داده است.
کتاب مذکور با شب عروسی شهید و نحوه‌ی آشنایی ایشان با همسرش (مریم رمضانعلی) شروع می‌شود و فصول دو و سه به جریانات کودکی شهید و همسرش اختصاص دارد.
گفتنی است که ماجرای شهادت برادر کوچک این شهید نیز (قدرت) در فصل شانزدهم پرداخته شده و از فصل ۱۶ تا فصل ۱۹ به شرح فداکاری‌ها، شرح حال فرزندان و کرامات پس از شهادت شهیدان هوشیاری اختصاص دارد.
این کتاب در برگیرنده‌ی زندگی قومیت‌های (ترک، لر و کرد کرمانشاه) است که الفتی‌ست با این لهجه‌ها و نی گذری بر تاریخ ایران معاصر و احوالات جنگ ایران و عراق.
دلیل نام‌گذاری: با توجه به این نکته که شهید رسول هوشیاری در پاییز متولد، عاشق و شهید یا به عبارتی مفقو‌الاثر می‌شود، نویسنده حس کرده است که فصل پاییز، سرخی خود را مدیون خون شهید است و در واقع این خون شهید است که در گلوی پاییز عاشقانه و عارفانه می‌رقصد.