به فروشگاه اینترنتی انتشارات صریر خوش آمدید
کالای فیزیکی
من رضا هستم

من رضا هستم

ناموجود
افزودن به سبد خرید
ناموجود
افزودن به سبد خرید

بخشی از کتاب"من رضا هستم" زندگینامه دانشجوی پزشکی شهید داریوش(رضا) ساکی:

کیانی با صحبت‌های مطهری فهمیده بود که جمعی از غواصان گروهان، دانشجو و ورزشکار و روحانی هستند اما نمی‌دانست آن دو کدامشان هستند، برای همین اول از داریوش پرسید شما چکاره اید؟ گفت: من دانشجو هستم. پرسید: دانشجوی چی؟ گفت: پزشکی. کیانی ساکت شد و لب‌هایش را به هم فشرد و خیره به او ماند. داریوش سرش را پایین انداخت. جامه بزرگ گفت: آقای ساکی بچه ملایرند و دانشجوی پزشکی. آقای خدری هم مهندسی می‌خوانند...کیانی آه سردی کشید و سرش را پایین انداخت، لبخند تلخی زد، معلوم بود می‌خواهد چیزی بگوید ولی نتوانست. دستش را آرام روی شانه لرزان داریوش گذاشت و با دستش صورت گِلی او را پاک کرد. داریوش اشک‌هایش روی گلهای صورتش که خشکیده بود راهی نمناک باز کرد و به پایین غلتیدند. باورش نشده بود که فرمانده لشگر بعد از شیطنتی که با خدری کردند، او را اینگونه با عاطفه بنوازد.