این کتاب روایت یکی از آن زمره بیشماران فرمانده بازمانده است که از فردای ختم نبرد، در کوچه پس کوچههای گمنامی پرسه زد و یکایک روزها و شبهای پس از جهاد را سپری نمود و بالاخره بعد از چندین سال حاضر به بازگویی اندکی از خاطراتش از آن هشت سال جنگ تحمیلی را بازگو کرد. محمود امینی مشهور به «حاج امینی» خاطرات شفاهی خودش را از تاریخچه تشکیل تیپ ۲۷ محمدرسولالله (ص) از بهمن ماه ۱۳۶۰ تا ارتقاء این یگان به سطح لشکر در پاییز۱۳۶۱و حماسههای آن تا واپسین روز جنگ پرداخته شده است. این خاطرات شفاهی، جز یک برهه، همواره در این یگان رزمی بوده است. لحن بی تکلف و بیان گرم و به کار بردن برخی اصطلاحات از حلاوتهای بیانی محمود امینی است.
در این کتاب به برخی خاطرات شخصی و ناگفتههای مربوط به رویدادهای اتاقهای فرماندهی در دوران جنگ، از ویژگیهای دیگر این اثر میباشد که در دیگر کتابهای حوزه ادبیات رسمی دفاع مقدس مشاهده نشده است.
گفتوگو و ضبط خاطرات شفاهی سردار جانباز حاج محمود امینی؛ طی ۶۳ جلسه مصاحبه هفتگی و هر جلسه به مدت ۶۰ دقیقه در مرکز فرهنگی هنری ۲۷ بعثت انجام پذیرفته است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
صحنهای را که این پزشکیارها و امدادگرها در آن اورژانس صحرایی، داخل شیار سلمان به وجود آورده بودند، جزء به جزء بازگو کردم که شنیدنشان برای همّت خیلی جذابیت داشت. شش دانگ وجودش در آن لحظات مجذوب شنیدن داستان مصائب ۷۲ ساعته ما در شیار سلمان شده بود. دست آخر، لب باز کرد و گفت: احسنت به شرف شما و تک به تک آن بچهها! همین اظهار رضایت حاج همّت، تمام خستگی را از وجودم زائل کرد.