جامانده در سهیل، قصهی صبر است. قصه عشق و قصهی انتظار.
در این کتاب زنی را می بینید که پا په پای دل شریکش از انقلاب به جنگ می رسد. بار زندگی را در غربت و تنهایی به دوش می کشد. مادرانه فرزندانش را می پرواند و با نبودن های همسرش می سازد تا او یار و یاور جبهه های جنگ باشد و همراه و مراد بسیجی ها.
گزیده ای از کتاب
منتظر بهانه بودم تا مدام روزهایی که با او گذراندم را پیش خودم مرور کنم.هر گوشه ای از خانه که نگاه می کردم، خاطره ای از او در ذهنم مرور میشد. بدترین اجبار عالم را باید تحمل می کردم. ناراحت بودم؛ به اندازه فاصله این دنیا تا آن دنیا؛ فاصله ای که هیچ کس تا به حال نتوانسته اندازه اش را بگیرد.