کالای فیزیکی
لیلی 1003
۶۳٫۰۰۰تومان
اضافه به سبد خرید

این اثر تلاش دارد تاریخ انقلاب اسلامی را از زبان شاهدان عینی روایت کند؛ شاهدانی که در دل ماجراهای گوناگون بوده‌اند و قرار گرفتن آنها در این مسیر تلخی و شیرینی بسیاری را به همراه داشته است.  کتاب «لیلی 1003»  به کوشش زینب امامی‌نیا نوشته شده است. کتاب روایتی است از روزگار زنی که در رژیم پهلوی زخم‌های التیام‌ نایافتنی بر تن زندگی‌اش نشانده؛ روایتی از روزهای تلخ و دردناک فروردین و خرداد سال 1342. در این داستان از زنانی روایت شده است که دست در دست هم جان ده‌ها نفر از مردان و زنانی را که قرار است در دام ساواک گرفتار شوند، نجات می‌دهند و به آغوش خانواده برمی‌گردانند.

بخشی از متن کتاب لیلی 1003

‌همون روزا هم خیلی معروف بود. مردم به‌خصوص زندانیای سیاسی از احمدی هم می‌ترسیدن. رو دست تمام شکنجه‌گرای اسرائیلی زده بود. منیره از شدت هیجان بی‌آنکه متوجه باشد نخ‌های فرش را یکی‌یکی می‌کَند و روی زمین می‌انداخت.

- ‌از اسرائیل برگرده، گفته میرم سراغ لیلی.

- ‌لیلی؟

رنگ از روی زینب‌سادات پرید. با چشم غره‌ی مادر، منیره حرفش را عوض کرد.

- ‌‌اینا رو توی یه پرونده خوندم که همیشه و همه جا ازش حرف می‌زد و بیشتر وقتا با خودش این‌ور و اون‌ور می‌برد. منم فضولی‌م گل کرد و یه شب که خواب بود، رفتم سراغش. روش نوشته بود لیلی 1003.

- 1003؟!

- ‌ 1003، اسم خودشه. با این کد تو ساواک می‌شناختنش.  اصلا به اسم و فامیلش کار نداشتن. تلفن رو که برمی‌داشت می‌گفت 1003. بعد شروع می‌کرد به یه زبون دیگه حرف زدن. سر در نمی‌آوردم. 

زینب‌ســـادات شوکه شده بود. ســـرد، مثـــل تکه‌ای یـــخ. بی‌روح، بی‌جان، چیزی برای گفتن نداشت. قلبش سنگین شده بود. نفسش بالا نمی‌آمد. منیره شانه‌هایش را مالید. زینب چند نفس کوتاه کشید و بعد نفس بلندی کشید. حیاط، حوض، منیره و مادرش دور سرش می‌چرخیدند. دوباره نفس عمیقی کشید و برای چند ثانیه چشمانش را بست. بی‌آنکه دهان باز کند، زیر لب چیزی خواند. احساس می‌کرد پشتش خالی‌تر ‌شده است. با اینکه از گرمی هوا خیس عرق شده بود، می‌لرزید و دندان‌هایش به ‌‌هم می‌خورد. برای اینکه منیره و مادرش متوجه حالش نشوند، دندان‌هایش را محکم به ‌هم‌ فشار داده و انگشتانش را مشت کرده بود. لبخند کم‌رنگی زد.